کد مطلب:152345 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:231

شفای بیماری مهلک آیة الله العظمی سید مهدی شیرازی با توسل علامه قزوینی
خطیب بزرگوار، مرحوم حجة الاسلام والمسلمین آیت الله آقای سید محمد كاظم قزوینی قدس سره (متوفی 13 جمادی الثانیه 1415 ه ق) داماد فقیه بزرگوار شیعه مرحوم میرزا مهدی شیرازی، (مؤلف كتاب «علی من المهد الی اللحد» و كتابهای دیگر)، در سال 1389 ق نقل كرد:

مرحوم آیت الله میرزا مهدی شیرازی قدس سره (متوفی شعبان 1380 ق) حدود هشت سال قبل از فوتش به ناراحتی كبد مبتلا گردید. روی این امر ایشان هر چه آب می نوشید آبها از بدن او دفع نمی گردید، به حدی كه بدنش سنگین شد و قدرت حركت از او سلب گردید.

ناراحتی مزبور شدت یافت تا اینكه حتی خوابیدن هم برایش دشوار شد. یكی از شبهای ماه رمضان كه به عیادتش رفتم، ایشان را خیلی ناراحت دیدم، ولی دائما صابر و شاكر بود. پس از آنكه از خدمت ایشان مرخص شدم، به حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مشرف گردیدم. حرم خیلی خلوت بود و شاید مجموع افرادی كه در حرم بودند از عدد انگشتهای دست تجاوز نمی كرد، زیرا تمام مردم در آن وقت


مشغول خوردن سحری بودند.

كنار ضریح مطهر نشسته، ضریح را با دستانم گرفتم و متضرعانه، حضرت اباالفضل علیه السلام را شفیع درگاه الهی قرار دادم. در این لحظه تداعی حاصل شد و قبر حضرت ابی الفضل العباس علیه السلام در نظرم مجسم گردید. در لحظه مزبور، كه من از تمام جهات غافل بودم و عاجزانه در حال توسل و توجه قرار داشتم، ناگهان صدایی مانند صدای شیر در جنگل، كه در میان دو كوه بپیچد به گوشم رسید و لرزه بر اندامم انداخت! صدا مفهوم نبود. از جا حركت كردم، متعاقبا صدای دوم به گوشم خورد.

از شدت ترس و هراس پا به فرار گذاردم و خود را با عجله به منزل رسانیدم، ولی از شدت ترس و وحشت، سحری نخوردم! اذان صبح گفته شد، نماز خواندم، ولی پس از آن هر كاری كردم كه بخوابم نتوانستم. بعد از مدتی، لحظه ای خوابم برد و در عالم خواب دیدم نامه ای كوچك به دستم دادند كه دو سطر در آن نوشته بود.

مضمون نوشته آن بود كه: ما، برای میرزا مهدی شفاعت كردیم و خداوند او را شفا خواهد داد.

از خواب بیدار شدم و مجددا لرزه بر اندامم مستولی گردید. خدمت مرحوم میرزا مهدی رفتم و بشارت شفای او را دادم و گریه كردم. خداوند وی را از آن مرض مهلك به واسطه ی داروی محمدی شفا داد و او یك سال بعد از این واقعه عمر كرد و دیگر هیچ گونه ناراحتی از این جهت نداشت. [1] .



[1] چهره ي درخشان، ج 1، ص 481 - كرامات العباسية ص 176.